ورود | ثبت‌نام

پنج گام اساسی در آموزش احساسات به کودکان

بازدید: 114 بازدید
آموزش احساسات به کودکان

قبل از اینکه از ضرورت اهمیت شناخت احساسات مختلف با شما صحبت کنم، اجازه بدید تجربه زیسته کوتاهی را با شما در میان بگذارم.

دخترکم سه و نیم ساله بود که نیاز شد تحت عمل جراحی کوچکی قرار گیرد.به جرات می تونم بگم اگر مهارت تفکیک احساسات مختلف رو نداشت، شرایط خیلی خیلی سخت تر و یا شاید غیرقابل تحمل برای خانواده ما می گذشت.

وقتی از اتاق عمل اومد بیرون، بشدت گریه می کرد و بقول اطرافیان بهانه می گرفت. خلاصه هر کس در تلاش بود با قولی،هدیه ای چیزی حواسش رو پرت کنه و آرومش کنه.

من بهش نزدیک شدم و ازش پرسیدم: مامان می بینم از اتاق عمل که اومدی بیرون،داری گریه می کنی.

وقتی صدای گریه هات میشنوم و نمیدونم چه کمکی میتونم بهت بکنم، احساس نگرانی می کنم.

می شه بهم بگی چه احساسی داری؟

درد داری؟ ترسیدی یا …

یه لحظه آروم شد و بهم گفت: مامان وقتی چشمام باز کردم و تو  و بابا رو ندیدم، همه غریبه بودن، دستام بسته بودن خیلی ترسیدم. شما کجا بودید؟

بهش گفتم: دیدی تا در باز شد ما پشت در بودیم،ما منتظرت بودیم مامان. صدات می شنیدیم و اگر به کمکمون نیاز داشتی سریع می تونستیم بیایم پیشت.

اما برا سلامتیت نمی تونستیم بیایم داخل.

بهم گفت: یعنی منو تنها نذاشتید؟

گفتم:میتونم درک کنم که وقتی چشمات باز کردی ودیدی همه غریبه هستن،چقد احساس ترس و نگرانی بهت دست داده.میتونم درک کنم وقتی چشمات باز کردی و دیدی دستات بسته است چقد درد یا ترس رو احساس کردی. منو بابا همیشه همیشه مراقبتیم و هیچوقت تنهات نمیذاریم. گاهی ممکنه ما رو نبینی ولی با یکم فاصله مراقبتیم.سلامتیت خیلی برامون مهم بود و دکتر پیشنهاد داد پشت در باشیم چون ممکن بود لباسامون آلوده باشه. به همین خاطر در بستن ولی اگر بهمون نیاز داشتی سریع صدامون میزدن و خودمون بهت میرسوندیم

همینجا بود که انگار خیالش راحت شد و نیازش به امنیت، عشق و احساس تعلق برآورده شد.

این داستان رو با شما سهیم شدم که متوجه بشید احساسات حاوی مهم ترین پیام ها و نیازهای درونی ما هستند.

تا نتونیم احساس رو پبدا کنیم، نمی تونیم به نیاز وصل بشیم.

بچه ها باید از زندگی در کنار ما احساسات مختلف خودشون رو بشناسن و یاد بگیرن تفکیکش کنن. مرحله بعد قادر میشن احساسشون رو بروز بدن و این از انباشت احساسات مختلف و مشکلات روانی و جسمی در آینده جلوگیری می کنه.

قدم اول: مشاهده گری

تلاش کنیم در شرایط مختلف قبل از اینکه وارد حل مسیله بشیم هرچیزی رو که :

با چشم می بینیم

با گوش می شنویم

با دماغ بو می کشیم

با دست لمس میکنیم

و با زبان می چشیم

رو با کلمات بیان کنیم. این مرحله به ما کمک میکند که وارد قضاوت نشیم و به بچه ها کمک کنیم فرصتی داشته باشن که شرایط رو خوب ببینن.

(مثال قسمتی ازتجربه زیسته که با رنگ آبی هایلایت شده مشاهده گری رو نشون میده)

 

قدم دوم: بیان احساس من، به عنوان همراه کودک

بهتر هست که در شرایط نرمال از احساس خودمون به بچه ها بگیم. که متوجه وجود احساس های مختلف بشن.

برای مثال:

وقتی می بینم داری با دوستات بازی می کنی، احساس خوشحالی دارم 🙂

وقتی می بینم جوراب نپوشیدی، احساس نگرانی میکنم چون سلامتیت برام مهمه.

وقتی بابا میره سفر، احساس دلتنگی دارم.

وقتی موهام کشیده میشه احسا درد دارم.

 

قدم سوم: پرسش از احساس کودک

براساس سن کودک تلاش میکنیم گزینه بهش بدیم .

ترسیدی یا درد داری؟

خوابت میاد یا گرسنه ای؟

البته در ادامه با افزایش سن کودک و توانمندیش در کنار ما یاد میگیره که همزمان میشه چندین احساس مختلف هم داشت.

هدف این مقاله صرفا آشنایی با گام های ابتدایی اموزش احساسات می باشد.

برای یادگیری بهتر پیشنهاد ما شرکت در دوره های “زبان زندگی” یا “ارتباط بدون حشونت” هست.

 

قدم چهارم : همدلی با کودک

هر احساس حاوی یک پیام از سمت یک نیاز هست.

توجه داشته باشیم که بین نیاز و خواسته تفاوت وجود دارد.

گاهی اوقات امکان انجام درخواست کودک برای ما مقدر نیست.اما اجازه ی نادیده گرفتن نیاز کودک را نداریم.

در این مرحله تمام مراحل قبل را طی میکنیم:مشاهده گری، بیان احساس، پرسش از احساس و سپس همدلی را انجام می دهیم.

در تجربه زیسته ای که در قسمت اول تعریف شد، قسمتی که با رنگ قرمز هایلایت شده است همدلی را نشان میدهد.

در همدلی تلاش میکنیم اتفاق و شرایط را از دید کودک مشاهده و بیان کنیم.

قدم پنجم: پیدا کردن نیاز

در تجربه ذکر شده امکان انجام درخواست کودک (حضور در اتاق عمل) نبود ولی با بیان احساس دو طرف و همدلی نیاز اصلی کودک که “امنیت” و “احساس تعلق” بود تا حدودی برآورده شد.

گفت و گو پیرامون ابعاد مختلف قضیه از انباشت هیجانات مختلف در درون کودک جلوگیری می کند.

نیازهای ارضا نشده و احساسات دفن شده عامل اصلی بروز رفتارهای تکانشی و دردهای جسمانی غیرقابل تشخیص در آینده می شود.

 

ضروری:

در انتخاب اسباب بازی، کتاب یا طراحی بازی با هدف آموزش احساسات به کودکان حتما به نکته زیر توجه کنید:

از اسباب بازی هایی استفاده کنید که نام گذاری احساسات نداشته باشند(شبیه بازی تخم مرغ پازلی یا بلوک های هیجانی).

وقتی از بازی هایی استفاده میکنیم که نامگذاری احساسی دارند، فرصت وصل شدن کودک با بدنش را از او میگیریم.

در صورتیکه افراد مختلف احساسات را بصورت مختلف بروز میدهند.

یک نفر موقع شادی می پرد، یک نفر میخندد، یک نفر بغض می کند و …

کودم باید فرصت داشته باشد که خودش را در میان احساسات مختلف کشف کند.

لذا

موقع بازی از کودک بپرسید:تو وقتی خوشحال می شوی، چه شکلی میشی؟

وقتی درد داری بدنت چه شکلی میشه؟صورتت چه شکلی میشه؟

در این بین از تجربه خودمون هم باهاشون سهیم بشیم. برای مثال: من وقتی درد دارم صورتم این شکلی میشه،بدنم اینجوری جمع میشه و…

 

 

دسته‌بندی مجله
اشتراک گذاری
نوشته های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

ورود به سایت